چشمان صورتی p 1💖🍓
| کاربر بلاگیکس
های این پارت یکه ازمایشی هستش 🙃
امیدوارم خوشتون بیاد و گفته باشم رمان اولم نیست اما اولین رمانمه که عاشقانه است البته خیلیم نوشتم عاشقانست اما زیاد نه...
حالا دیگه به هر حال....
برو ادامه مطلب 🍡
( مونیکا 💜🍥🍡)
از دیشب ییدار بودم ، چون خیلی ذوق داشتم برای دبیرستان 😃
لارا با من همکلاسی شده بود 😆 خیلی ذوق داشتم چون ما زیاد همو نمیدیدیم....
کیفمو آماده کردم و بعدش هم رفتم صبحونه خورم مامان بابام خونه نبودن رفته بودن سرکار...
هعیی از بچگی همینطوری بزرگ شدم و تو خونه تنهام:(
ولی خوب عادتمه... نمیخواستم به این چیزا فکر کنم و وقتم تلف شه پس زود رفتم مدرسه 🏫
( لارا)
هنوز خواب بودم البته یکم بیدار شده بودم ولی خسته بودم.......
ادامه پارت بعد کیوتا 🍙