تصویر هدر بخش پست‌ها

🍇وبلاگ دخترونه،گرلز وب|girls web|وب دخترونه🍇

سلام🍙خوش اومدی به گرلز وب✨🌚اینجا یه وب دخترونه و کیوت هست و از همه چی آپ میشه🍓لایک و کامنت یادتون نره🍫

رمان (( دروغ : پشت جنایت)) [ P¹¹ ]

رمان (( دروغ : پشت جنایت)) [ P¹¹ ]

| *ꪗꪖડꪀꪖ*

سلام کیوتا 🧁

حالتون خوبه 🥰بیایید که پارت دادم😁 

از اونجایی که دیروز پارت ندادم این پارت رو طولانی گذاشتم🪻✨️

لایک یادت نره نفس❤️

مرینت " صبح بیدار شدم و به میجینا صبح بخیر گفتم.
دست و صورتم رو شستم 🧼🫧 و با میجینا رفتیم تا صبحانه بخوریم .
بعد از صبحانه دوباره به سلول برگشتیم .
۲ ساعت "

مرینت " از بلندگو صدایی اومد .
من ملاقاتی داشتم 😃
میدونستم آدرین هست 😆
خیلی دلم براش تنگ شده بود 🥲🥰
سریع بلند شدم و از سلول خارج شدم .

باورم نمیشه حتی اتاق ملاقات شون هم خیلی بهتر از اون زندان بود .

تا وارد شدم آدرین بلند شد و محکم بغلم کرد🫂
آدرین " خیلی خیلی دلم برات تنگ شده بود .
خیلی.....✨️💗
مرینت " من دلم برات تنگ شده بود 🥲❤️

با همدیگه رفتیم رو نشستیم روی صندلی .
داشتیم با هم دیگه صحبت می‌کردیم که در اتاق ملاقات باز شد .
یه کارآگاه بود به آدرین گفت کع باهاش کار داره..
آدرین تعجب کرد و از اتاق خارج شد.
منتظر آدرین بودم یه هو گوشی آدرین که روی میز بود زنگ خورد .
من اصلا فضول نبودم اما کنجکاو شدم که کی میتونه باشه . 
گوشی رو برداشتم . خشکم زد چی ؟؟؟
اون ..... اون....... لا........
لایلا بود 😨
قلبم شکست 💔
چشم هام رو بستم.
محکم بستم تا اشک از چشام بیرون نیاد .
گوشی آدرین قطع شد . 
دیلنگ!
یه پیام آمد گوشی رو برداشتم و نگاه کردم .

______________________________
پیام ها💬

لایلا : معلوم هست کجایی آدرین ناهار یخ کرد .

لایلا : آدرین کجایی به فکر من نیستی به فکر سونیا باش بچه گشنه هست .

_____________________________

مرینت " اون ..... اون ......  حتی بچه هم داره ؟.......😱😭
چرا چرا اومد پیشم چرا بهم امید داد چرا😭
اشک هام و پاک کردم چون میدونستم آلان آدرین میاد .
داشتم اشک هام رو پاک میکردم که آدرین اومد .
آدرین " شرمنده مرینت یه سری کار های اداری داشتی باید انجام می‌دادم. 
به سمت مرینت رفتم و توی چشم هاش زل زدم .

مرینت " آدرین بهم زل زده بود . دلم میخواست خفه اش کنم . 
صورتش رو آورد نزدیک صورتم جوری که نفسش رو حس میکردم .
لب هاشو آورد جلو و گذاشت روی لب هام و شروع کرد به خوردن لب هام که با دستم  انداختمش روی زمین .
آدرین متعجب شد!
مرینت " حالم رو بهم میزنی تو خیلی آشغالی چی فکر کردی که دوباره برگشتی پیشم عوضی دیگه حق نداری بیای ملاقاتم.

آدرین " نمی دونم چرا مرینت اینجوری میگفت . بلند شدم و گفتم چی شده مرینت چی میگی ؟

مرینت " این رو دیگه باید از لایلا خانم بپرسی عوضی . سریع از اتاق ملاقات آمدم بیرون . با چشم هایی پر از اشک وارد سلول شدم و روی تختم نشستم و شروع کردم گریه کردن....

میجینا " مری....مرینت چیزی شده ؟ مرینت؟

مرینت " فقط گریه میکردم اصلا حالم خوب نبود.

میجینا " به سمت مرینت رفتم .
مرینت به من ربطی نداره که چی شده اما اگه خواستی باهام حرف بزنی بگو .
داشتم بلند میشدم که

مرینت " سه سال پیش من و آدرین عاشق هم بودیم همه چی خوب بود اما ....

مشکل اینجا بود که لوکا عاشق من بود .
لایلا هم عاشق آدرین .

اینکه من و آدرین عاشق هم بودیم لوکا و لایلا را عذاب میداد.

اون ها یه هدف مشترک داشتن اونم این بود که ما رو از هم دور کنن.

واسه ی همین یه نقشه کشیدن .

لوکا پیش آدرین رفت و اون رو تهدید کرد که اگه از من فاصله نگیره بهم صدمه میزنه .
.
لایلا هم پیش من آمد و تهدیدم کرد که اگه از آدرین فاصله نگیرم بهش آسیب میزنه .

__________________________________

سه سال پیش " 
مرینت در سرويس بهداشتی " آب به صورتم زدم حالم خوب نبود . آخه چطوری به آدرین بگم . من مجبور بودم به آدرین دروغ بگم که دوسش ندارم .
من نمی تونستم اما مجبور بودم چون باید ازش محافظت کنم.
خارج شدم و رفتم تا به آدرین بگم که دوسش ندارم که.
دقیقا همون حرف رو به من زد .
آدرین به من گفت که من لیاقت اون رو ندارم و دوسم نداره . و بعدشم رفت

یه جورایی خوشحال بودم چون خودش ازم فاصله گرفت من هیچ وقت نمی تونستم آدرین رو از خودم دور کنم.

_________________________________________________

زمان حال : 

مرینت "

بعد از اون دیگه آدرین رو ندیدم فقط فهمیدم که لوکا اون رو تهدید کرده تا من رو ترک کنه .

همیشه از لایلا بدم میومد .
اون یه دختر عوضی بود .

بعد از سه سال بالاخره آدرین اومد پیشم اما بهم نگفت که با لایلا ازدواج کرده .
اون حتی بچه هم داره.
اون به من کلی امید داد.

من فکر می‌کردم بعد از اینکه از زندان آزاد شدم میتونم با آدرین ازدواج کنم و خوشبخت بشم تا شاید بتونم تمام درد هام رو فراموش کنم.

نگو آقا خودش زن داره 😭 اونم کی لایلااااااااا 😭 کسی که دشمن من بود .
کسی که می‌خواست به آدرین آسیب بزنه.😭😭😭

میجینا " مرینت رو محکم بغلم کردم و گفتم ......‌‌......

________________________________
خب چطور بود ؟🙃
دوست داری پارت بعدی رو بدم .🥰
یه چالش میزارم . 🍓
تو کامنت ها بهم بگید.💬
نظرت راجب لایلا چیه ؟🙄
دوست تون دارم قلب پایین رو یادتون نره قرمز کنین🫂❤️