جوک
جوک آوردم برید ادامه💛
بعضی از درس هایی که در خانواده یاد گرفتیم:
بهداشت: اگه می خواید همدیگه رو بکشید، برید بیرون؛ الان اینجا رو تمیز کردم
منطق: به خاطر اینکه من می گم
آینده نگری: اگه از تاب بیفتی، محاله ببرمت خرید
آداب اجتماعی: وقت غذا، دهنت رو ببند
اصلاح رفتار: مثل بچه آدم رفتار کن
انتظار: بذار برسیم خونه
کنایه: گریه می کنی؟ الان یه کاری می کنم واقعا اشکت دربیاد
ژنتیک: چهار تا اخلاق خوبتم به من رفته
دانش و خِرد: وقتی به سن من برسی، می فهمی
عدالت: یه روزی بچه دار می شی، امیدوارم بچه هات مثه خودت باشن...
شما دست تون رو با حوله خشک می کنید؟ پس این شلوار برای چی پاتونه؟
یه روز به لقمان گفتن «ادب از که آموختی؟» سرش رو به علامت تاسف تکون داد و گفته خسته نمی شین از این مسخره بازیا؟
یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه، مدام بهانه می گیره و … به نظرتون اگه بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب می شه؟
یکی از فانتزیام هم اینه که ازدواج کنم، بچه دار شم، بچم دختر باشه، اسمش رو بذارم گیتا، بعد با زنم دعوا کنم، جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش، بهش بگم هر چی می خوای ببری ببر، گیتارو با خودت نبر!
تا پونزده سالگیم فکر می کردم اسمم زُهره است،
چون همیشه مامانم وقتی می خواست بیدارم کنه می گفت: پاشو ظهره!
اگه زشتیم، حداقلش فتوشاپی نیستیم.
از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون یکی گفت:
به خدا اگه بذارم دست تو جیبت بکنی! من حساب می کنم…
بعد از راننده پرسید: ببخشید چقدر شد؟
راننده: هزار تومن
یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمی؟!
راننده گفت: جان؟
مرد: گفتم آدمی یا نه؟
راننده گفت: حرف دهنتو بهم درست صحبت کن!
یارو دوباره گفت: نه… آدمی؟؟!
راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت: نه… فقط تو آدمی!
یارو گفت: یعنی چی؟ من می گم آدمی هزار تومن یا دوتاییمون با هم هزار تومن!
روزی به لقمان هیچی نگفتند. همینطوری ساکت نگاهش کردند. آخر خودش خسته شد و گفت: «از بی ادبان!»