تصویر هدر بخش پست‌ها

🍇وبلاگ دخترونه،گرلز وب|girls web|وب دخترونه🍇

سلام🍙خوش اومدی به گرلز وب✨🌚اینجا یه وب دخترونه و کیوت هست و از همه چی آپ میشه🍓لایک و کامنت یادتون نره🍫

رمان(( دروغ : پشت جنایت )) [ P³ ]

رمان(( دروغ : پشت جنایت )) [ P³ ]

| *ꪗꪖડꪀꪖ*

سلام عزیز های دلم ❄️

حالتون خوبه ❤️

از دست تون ناراحتم همش میایید بازدید و می رید 🥺

نه لایکی❤️ نه کامنتی 💬

اینم پارت 3 رمان امیدوارم از این به بعد همش لایک ❤️ و کامنت 💬 باشه❄️

_____________________________________________

توی ضبط صوت یه چیزی بود اونم .... صدای من بود اصلا باورم نمی شد حتما دیوانه شده بودم .....
ضبط صوت :

پلیس : اداره پلیس بفرمایید؟
مرینت : من یه نفر رو کشتم🔪
پلیس : چی .... ؟
مرینت : لطفا بیاید خیابان میلانگ آپارتمان جولین طبقه ۲۰۴.....
پلیس : خانم .. خانم ‌... شما ؟
بوق بوق بوق بوق 
پایان تماس 👮‍♂️

از زبان کارآگاه کوان :
خوب خانم کوفین فکر کنم چیزی برای گفتن نداشته باشید چون این صدای شماست که دیشب حوالی ساعت یک بامداد با اداره پلیس تماس گرفتید و گزارش دادید که یک نفر را کشتید ....

از زبان مرینت : بعد از شنیدن صدای صوتی دیگه حرفی برای گفتن نداشتم و فقط سکوت کرده بودم که
 کارآگاه کوان از اتاق رفت بیرون 
۲ ساعت بعد:
از زبان مرینت " توی سلول نشسته بودم و به اتفاقات امروز فکر میکردم . به بچه ای که توی شکمم دارم و مجبورم اون رو توی زندان نگه دارم 
من برای خودم مهم نبودم فقط برای بچه ام نگران بودم . 
ای وای اگه بچه بدنیا بیاد من باید برم زندان و حضانت بچه از من گرفته میشه و به بهزیستی داده میشه . [با گریه] نه نه نباید بچه ی من توی بهزیستی بزرگ بشه 😭
بچه ام نباید بخاطر کاری که من نکردم زجر بکشه😭
۴ روز بعد :
از زبان مرینت" فردا دادگاه داشتم و قرار بود بهم حکم بدن حکمی که مال من نبود اما من باید قبولش میکردم ....
در همین فکر ها بودم که صدای بلند‌گوی زندان به گوش رسید ...
__________________________ 
بلند گو🔊 : زندانی شماره ۹۸۴ ملاقاتی دارید 
زندانی شماره ۹۸۴ ملاقاتی دارید........


من زندانی ۹۸۴ بودم

یعنی کی اومده ملاقات من .. من که کسی رو ندارم هیچ کس یعنی کی اومده؟
توی همین فکر ها بودم که در سلول باز شد.

افسر پلیس بود👮‍♂️
من را آورد بیرون .
و به طرف اتاق ملاقات رفتیم .
قبل از این که وارد بشم خیلی استرس داشتم 
یعنی کی اومده بود من رو ببینه ؟.....

در باز شد  
از صحنه ای که روبه روم دیدم خشکم زد 
چشمام چهار تا شده بود من باورم نمی شد بعد این همه سال اون رو دوباره ببینم 
اون کسی بود که...............
______________________________
خوب عزیز های دلم پارت 3 چطور بود 😁؟ 
دوسش داشتین؟
قسمت بعدی خیلی قسمت باحالی هست🙂
چون یه شخصیت جدید داریم 🩷
منتظر پارت 4 باش 😘
لطفا قلب پایین رو قرمز کن گلم🥺🌈
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️